قطره ای از دریای آفرینش . . .

این تصویریه که خودم با دوربین تلفن همراه از یه زنبور گرفتم ، جالبه مگه نه . . .

با کمی دقت در بال های زنبور می بینیم که حالت خاصی داره تا از لحاظ آیرودینامیکی برای پروازش مناسب باشه و حتی نحوه جمع شدنش هم قابل تدبره ،

داستان های من (3)

ﭘﺴﺮ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯾﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﻧﺸﺴﺖ . ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻓﺖ . ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺷﮑﻼﺗﯽ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟ ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭ ﮔﻔﺖ 50 ﺳﻨﺖ .

وظیفه والدین در برابر بچه ها . . .

متنی زیبا از آقای علی اکبر زین العابدین :
اگر بچه‌ای تکلیف نمی‌نویسد ، گیر ندهی د، خودش می‌داند و معلمش .
اگر بچه‌ای از خوابِ نازِ صبح بیدار نمی‌شود ، خودش می‌داند و ناظمش . 

یاد داشته باش . . .

بدون شرح . . .

داستان های من (2)

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود . روی تابلو خوانده میشد :
من کور هستم لطفا کمک کنید .

داستان های من (1)

پادشاهی جایزهء بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند . . .

بدون شرح . . .

طبیعت خشک و زیبای استان بوشهر - شمال پارک جنگلی روستای بنه گز

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید .

خاطرات من (3)

سال سوم بودیم ، آره . اردوی شیراز . . .